خاطرات من


.:DЭᔕinG:. | .:ЭMᗩịL:.| .:PᖇofịlЭ:. | .:HoMЭ:.


یعنی واقها داریم میریم!!؟؟؟

خیلی استرس دارم....


برچسب‌ها: <-TagName->
| جمعه 5 اسفند 1390برچسب:,| 14:53|سحر|


ای خداااااااااا !

اخه این کتاب ها چقــــــــــــــــــدر توش سوتی داره! یعنی سوتی که نه....

خب شما این رو معنی کنید ببینید چی میشه؟اونوقت به حرف من میرسید

الحمدُ للهِ الّذی لا یُهتَکُ حجابُه

البته به اون معنی نیست ولی بد معنا میشه خب!

وقتی معلم این رو گفت طاهره یک دفعه وسط کلاس انقدر بلند خندید که معلم عربی مون طفلک حرفشو وسط درس قطع کرد.

من اون غش کرده بودیم روی هم!!!!


برچسب‌ها: <-TagName->
| چهار شنبه 3 اسفند 1390برچسب:,| 16:10|سحر|