خاطرات من
ميخوام چيزي رو بگم که فکر کنم اون اول بايد ميگفتمش! ما توي کلاس کلاًس 7 نفر هستيم. خودم،طاهره،مونا،محدثه،هورين،نيلوفر و صبا. ما هممون با هم خوبيم. يه جورايي مثل خواهر... فقط يه مقداري صبا جدا افتاده...! امروز هورين نيومده بود. ولي کلي با بر و بچ حال کرديم و خنديديم. مجبورم يه مقداري پس انداز کنم اين روزا.به خاطر يه چيزي که ميخوام واسه يکي بگيرم. واسه همين نميتونم خيلي تو مدرسه خرج کنم... ولي در کل مهم اينه که ماها همه جوره خوش ميگذرونيم! به کوري چشم خانوم[...] که نميتونه خوشي بچه هارو ببينه! و يه چيز مهم. معلم عربي ما طراح سوالات کنکور و نهاييه! و به قول بچه ها پروازي ه! يعني مثلاً بعد از کلاس ما ميره سمنان درس ميده دوباره مياد تهران ميره اصفهان و کلاً همش تو راهه. ايشالا خدا هرجا که هست مواظبش باشه. اخه اون بهترين معلم ماست...
نظرات شما عزیزان:
پاسخ:شما هم لینک شدی عزیزم
پاسخ:باشه حتماً میام
برچسبها: